Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-05-03@08:45:33 GMT

زندگی به شرط خنده در جوکر

تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۳۱۶۴۱

زندگی به شرط خنده در جوکر

به گزارش قدس آنلاین، احتمالا تا امروز حداقل یک قسمت «جوکر» را دیده اید و ماجرا را می دانید، اما برای یاداوری می گویم در این رئالیتی شو ۸ هنرمند که اغلب بازیگر کمدی هستند، به مدت ۶ ساعت در خانه ای کنار هم می نشینند و باید بدون این‌که بخندند، سایر شرکت‌کنندگان را بخندانند. در پایان آخرین شخصی که نخندیده برنده‌ی جایزه‌ی نقدی این برنامه می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

فصل های ششم و هفتم جوکر با ترکیبی از مهمانان پنج فصل گذشته، مخاطبان را بیشتر خندانده است و باعث افزایش محبوبیت بیشتر این رئالیتی شو شده است.  

قسمت های آخر پخش جوکر است اما سازندگان برنامه از همان ابتدا تکلیفشان را مشخص کرده و تاکید کردند که این برنامه کپی است و نمونه های خارجی آن نیز موجود است و جای خالی برای حاشیه درست کردن نگذاشتند. مهم ترین تفاوت نسخه ایرانی با خارجی ها این است که این برنامه تک جنسیتی است و هیچ فصلی برای هنرمندان خانم در نظر گرفته نشده بود و این موضوع واکنش های زیادی را در پی داشت.  

جوکری ها می توانستند در عین کپی کاری کمی خلاقیت به خرج دهند و تمام جزئیات مثل دکور و آیتم های مایین برنامه را از آن ور آبی ها کپی نکنند و کمی بومی سازی کنند. دکور برنامه جوکر زیادی شلوغ اما خوش رنگ و لعاب است. 

انتخاب سیامک انصاری به عنوان داور برنامه هوشمندانه و درست است، کاریزما و رفاقت او با شرکت کنندگان برنامه را جذاب تر کرده، البته از حق نگذریم داور جدی و منصفی است و فقط گاهی الکی می‌خندد که اصطلاحا به تماشاچی جو بدهد و این موضوع کمی برنامه را نخ نما کرده است.

برنامه تصویربردارهای چابکی دارد، دوربین ها به درستی جایگذاری شده و فکر می کنم حداقل هر مهمان یک دوربین دارد که کلوزآپش را می گیرد . در یک کلام از دیدن تصویرها در این رئالیتی شو لذت می برید. موسیقی پایانی جوکر با صدای سینا حجازی امیدبخش است و به حال و هوای جوکر می خورد.

در طی برنامه اکثر شرکت‌کنندگان در شوخی‌ها به افراد بزرگ‌تر و پیشکسوت احترام می‌گذارند که چنین مسئله‌ای را می‌توان یکی از نقاط قوت برنامه تلقی کرد. 

جوکر مسابقه نخندیدن است، اما اصل خنده ما جایی است که چهره شرکت کنندگان را در حال انفجار خنده می بینیم. رئالیتی شو جوکر به کشف وجه دیگری از هنرمندان قدیمی پرداخت و محبوبیت آنها را بین مردم بیشتر کرد، مثال بارزش هم «غلامرضا نیکخواه» که حتی همکارانش که سالهاست او را می شناسند از این حجم شوخ طبعی و بانمکی او تعجب کردند. امیرمهدی ژوله هم در قسمت دوم فصل هفتم از این موضوع ابراز خرسندی کرد و خطاب به نیکخواه گفت خوشحالم همه فهمیدند چقدر پتانسیل داری و نمکی.

بازخوردهای مردمی بعد از پخش 7 فصل این رئالیتی شو ثابت کرده، شرکت کننده ای که زودتر بخندد و یا در طول برنامه فعال تر باشد، کارهای عجیب و بانمک انجام دهد، در جامعه و شبکه های اجتماعی محبوب تر می شود. در حقیقت خنده در جوکر، به هنرمندان زندگی می بخشد و طرفدارهایشان را بیشتر می کند.

مهم ترین عامل موفقیت جوکر این است که هنرمندان در این مسابقه خود واقعیشان را نشان می دهند و مخاطب با چهره دیگری از او آشنا و جذب برنامه می شود، در واقع جوکر به مخاطب یادآوری می‌کند که جلوگیری از یک غریزه مهم یعنی خندیدن اشتباه محض است، پس بخند، خودت باش و زندگی کن.

انتهای پیام/

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: جوکر فصل اخر جوکر رئالیتی شو شرکت کنندگان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۳۱۶۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زندگی سخت است اما مدیرعاملی سخت‌تر!

 عصر ایران / مدسه کار و کسب ؛ سیدمحمد حسینی* - زندگی سخت است اما مدیرعاملی سخت‌تر است ، چون تصمیمات شما بر زندگی دیگران نیز تأثیر می‌گذارد. اما موفقیت هم بدون از دست دادن بعضی از داشته‌ها امکان‌پذیر نیست. بیشتر مدیرعامل‌ها با مبارزه‌ای سخت مواجه‌اند. چون نسبت به سرنوشت شرکتشان مسئولیتی منحصربه‌فرد دارند. آن‌ها هر روز در معرض تصمیم‌گیری با سطح حساسیت مرگ و زندگی هستند.

کتاب‌های بیشماری توسط مدیران و رهبران کسب و کار نوشته شده است. مشکل اصلی آن‌ها این است که مسیر موفقیت را مستقیم و سرراست نشان می‌دهند. اما آقای بن هاروویتز، نویسنده‌ی این کتاب واقعیت را هم در نظر می‌گیرد، شرایط مبهم و تنگناهای زیاد و تفاوتهای فرهنگی افراد را هم تعریف می‌کند و توصیفات فوق‌العاده ای از شرایط روحی خودش در دوران بحران دارد.

مدیریت بحران

همه‌ی مدیرعامل‌ها خواسته یا ناخواسته شرکتشان را در مواجهه با بحران خواهند دید و باید برای مقابله با آن‌ها مهارت داشته باشند.
اگر مدیرعامل هستید، بار بیشتر مسئولیت تصمیم‌گیری و عواقب آن بر روی دوش شماست اما این که بخواهید تنها با اتکا به دانش مدیریتی خودتان با مشکلات مواجه شوید، اشتباه است.
کارمندان شرکت هم جزئی از سرمایه‌های شرکت هستند و منافع شرکت با منافع آن‌ها گره خورده‌است. پس لازم است آن‌ها را تا حد امکان درگیر فرآیند تصمیم‌گیری و حل بحران کنید.

همانطور که می‌دانیم، مسئولیت، بدون اختیار و آزادی عمل ارزشی ندارد. کارمندی که مسئولیت دارد ولی اختیار تصمیم‌گیری ندارد، حس وفاداری به شرکت و شغلش نخواهد داشت.

اکثر مدیران این ذهنیت را دارند که خلاقیت در زمان آرامش خاطر و رشد شرکت باید صورت بگیرد. در حالی که زمانی که شرکت از هر لحاظی دچار تهدید است و احساس می‌شود وارد سراشیبی سقوط است، باید خلاقیت صورت گیرد. این یکی از مهم‌ترین اصول مدیریت در شرایط بحران است.

حواستان به روح و روان خودتان باشد، این سخت‌ترین مبارزه‌ای است که مدیران با آن مواجه‌اند. دقت داشته باشید که علی‌رغم کمک گرفتن از کارمندان و مشاوران در نهایت شما به تنهایی باید با مشکلات شرکت مقابله کنید.

اخراج کردن کارکنان

یکی از حساسا‌ترین کارهایی که هر مدیرعاملی از انجام آن می‌ترسد، اخراج کردن افراد است. شیوه‌ی برخوردتان با این جریانِ اجتناپ‌ناپذیر می‌تواند تأثیری بزرگ بر شرکت تان بگذارد.
زمانی که به این نتیجه رسیدید کارمندی منافع شرکت را به خطر می‌اندازد، بهترین کار اخراج سریع اوست. تأخیر در اخراج کردنِ فردی که می‌داند قرار است اخراج شود، تعارض بین او و شرکت را شدیدتر می‌کند.
هیچ‌کس از رساندن خبر بد، لذت نمی‌برد اما نویسنده این کتاب اعتقاد دارد در جریان گذاشتن کارکنان به طور مستقیم امری حیاتی برای کسب موفقیت مدیرعامل است. چرا که مخفی‌کاری مشکلات ساده اولیه را تبدیل به امری غافل‌گیرکننده و حل‌نشدنی می‌کند. این غافلگیری، اعتماد کارکنان را خدشه‌دار می‌کند.

مدیرعامل باید پاسخگوی هر مشکلی در شرکت باشد و از همین رو تحت فشار ذهنی و روانی قرار می‌گیرد. اگر مدیرعامل هستید با عیان کردن مشکلات شرکت، در واقع آن را به افرادی می‌سپارید که می‌توانند در سریع‌ترین زمان ممکن آن را حل کنند.

اخراج کردن مدیران

برای نحوه ‌ی بیان اخراج مدیران از قبل آمادگی داشته باشید. مدیری که اخراج می‌کنید قرار نیست برای همیشه هیچ همکاری‌ای نداشته باشد. ممکن است در آینده به نحوی مجبور به همکاری با او باشید. پس شیوه صحبت با او باید معطوف به آینده هم باشد.

عزت نفس انسان‌ها به راحتی خدشه‌دار می شود و از طرفی به سختی بازسازی می‌شود. هرگز کسی را که اخراج می‌کنید، سرزنش نکنید. برخورد منصفانه با مدیر اجراییِ اخراج شده، روی اخلاق و عملکرد تیم اجرایی تأثیر می‌گذارد و سبب می‌شود تیم اجرایی بعد از رفتن این عضو هم عملکرد درستی داشته باشند. 

بخش منابع انسانی نقش مهمی در این مقوله دارد؛ چراکه کیفیت تعاملات و رفتار کارکنان را رصد می‌کند. قبل از این که رفتار نادرست یکی از کارمندان، شرکت را با بحران بزرگی مواجه کند، بخش منابع انسانی آن را برطرف می‌کند.

تصمیم گیرندگان و اجراکنندگان

مدیران شرکت‌ها را بر اساس مدل‌ذهنی و عملکرد می‌توان به دو دسته‌ی تصمیم‌گیرندگان و اجراکنندگان تقسیم کرد. 

تصمیم‌گیرندگان: مدیرانی هستند که بر روی یافتن مسیری که شرکت می‌خواهد طی کند، تمرکز دارند. به عبارتی جزء مدیران تصمیم‌گیرنده محسوب می شوند. در واقع آن‌ها چندان در بخش اجرایی دخیل نیستند. اغلب مؤسسین شرکت‌های نوپا در این دسته قرار می‌گیرند، مانند بیل گیتس که از جستجو و اتخاذ تصمیمات استراتژیک و چندساله لذت می‌برند. آن‌ها چندان درگیر جزئیات پیاده‌سازی چشم انداز و برنامه استراتژی نیستند. اغلب اوقات سازمان هایی که توسط این افراد اداره می‌شوند، عملکردی بی‌نظم و فضایی پر هرج‌ومرج دارند.

اجراکنندگان: مدیریت جزئیات برنامه‌ها، نظارت بر عملکرد و درگیری با تحقیق و برنامه‌ریزی را بیشتر دوست دارند. آن‌ها از تصمیم‌گیرهای بزرگ و تغییرات شدید لذت نمی‌برند، مثلاً دوست ندارند تصمیماتی در زمینه‌ی تغییرات استراتژیک مهم بگیرند. گاهی این مسئله باعث می‌شود در زمان تصمیم‌گیری‌های مهم کُند عمل کنند.
برای آن‌ها بیش از آن که پاگذاشتن به دنیاهای جدید مهم باشد، حکمرانی هرچه پرقدرت‌ در دنیایی که در حال حاضر در آن قرار دارند مهم است.

بهترین حالت چیست؟

داشتن روحیه ای ترکیبی از هر دوی این ویژگی‌ها (تصمیم‌گیرنده و اجراکننده) است. مثلا رییس فروش یک شرکت ممکن است جزو دسته‌ی اول بوده و از تصمیم‌گیری‌های بزرگ لذت ببرد اما وقتی طرحی کلی در تمام قسمت‌های شرکت مطرح می شود و به تأیید همگان می‌رسد، بعد از آن مدیرفروش باید تمام انرژی خود را بر روی امور اجرایی طرح متمرکز کرده و تصمیم‌گیری‌های بزرگ را به دیگران واگذار کند.

تکنیک‌های آرامش اعصاب

بن هاروویتز می‌نویسد: در طول این سال‌ها به چند تکنیک برای سر و کله زدن با خودم رسیده‌ام:

چند نفر دوست پیدا کنید 
با این‌که تقریباً غیرممکن است که در تصمیمات دشوار، توصیه‌ فوق‌العاده‌ای از آن‌ها دریافت کنید، اما از منظر روانشناسی، صحبت کردن با کسانی که تصمیمات چالش‌برانگیز مشابهی را از سر گذرانده‌اند بسیار مفید است.

افکارتان را روی کاغذ بیاورید
وقتی قرار بود برای هیئت مدیره توضیح دهم که چون شرکت‌مان سهامی عام است به نظرم بهترین کار این است که تمام مشتریان و تمام درآمدمان را بفروشیم و کسب و کارمان را عوض کنیم، ذهنم واقعاً در هم پیچیده بود. برای نهایی کردن آن تصمیم، شرح مفصلی از استدلالم را یادداشت کردم. فرایند نوشتن این سند باعث شد از روان‌شناسی خودم فاصله بگیرم و بتوانم به سرعت تصمیم بگیرم.

تمرکزتان روی جاده باشد، نه دیوار
یکی از اولین درس‌هایی که در مسابقات اتومبیل‌رانی تعلیم داده می‌شود این است که وقتی دارید با سرعت ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت پیچی را دور می‌زنید، روی دیوار تمرکز نکنید؛ تمرکزتان روی جاده باشد. اگر روی دیوار تمرکز کنید، با مغز توی دیوار خواهید رفت. اگر روی جاده تمرکز کنید، طبق جاده به مسیرتان ادامه خواهید داد.

اداره کردن شرکت هم شبیه همین است. همیشه هزاران چیز وجود دارند که ممکن است درست پیش نروند و کشتی‌تان را غرق کنند. اگر بیش از حد روی آن‌ها تمرکز کنید، بسیار محتمل است که هم خودتان را دیوانه کنید و هم شرکت را به گِل بنشانید.
به جای فکر کردن به چیزهایی که باید از آن‌ها بر حذر باشید، تمرکزتان را روی جایی که دارید می‌روید معطوف کنید.

نکته‌ای جالب درمورد «عظمت عنوان شغلی»

اندریسن معتقد است که کارکنان مطالبات متعددی از شرکت دارند: حقوق، پاداش، اختیار سهام، حوزه‌ی کنترل، عنوان شغلی.
از میان این‌ها، عناوین شغلی از همه بسیار ارزان‌تر است، بنابراین منطقی است که بالاترین عناوین شغلی ممکن را به کارکنان بدهیم. اگر با این عناوین حس بهتری پیدا می‌کنند، بگذارید خوشحال باشند. عناوین شغلی هیچ هزینه‌ای ندارند.

علاوه بر این، با استفاده از روش اندریسن همیشه می‌توانید برای رقابت با سایر شرکت‌ها بر سر کارکنان جدید، حداقل در یک جنبه پیشنهاد بهتری ارائه کنید.
در مقابل، در فیس‌بوک مارک زاکربرگ عناوین را عامدانه بسیار پایین‌تر از استاندارد می‌چیند.
قائم‌مقام‌های ارشد در شرکت‌های دیگر در فیس‌بوک باید پر و بال عنوان شغلی‌شان را تا حد مدیر یا سرپرست قیچی کنند.

______________________________
* سیدمحمد حسینی
نویسنده و مدرس مدرسه کار و کسب عصر ایران
تسهیلگر کتابخوانی 
مدرس رشد و تعالی
نویسنده کتاب‌های «قدرت مطالعه» و «صفرتاصد تندخوانی»
عضو شورای کتابخوانی شهرداری تهران و همراهی با بیش از ۲۶سازمان و ۱۲دانشگاه برای آموزش و تسهیل کتابخوانی
آموزش آنلاین به بیش از ۲۰هزار نفر فراگیر 
بنیانگذار سایت مرتا

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: "کار عمیق" چیست و 4 سبک اجرای آن کدامند؟ (+6 درس برای سال) ذهنیت غالب شما چیست: واعظ، دادستان یا سیاستمدار؟ ما پیشنهاد بهتری داریم! چرا خارپشت ها پیروز می شوند و چرا برخی شرکت‌ها شکست می خورند؟

دیگر خبرها

  • برگزاری آزمون‌ ارزیابی و اعطای مدرک تخصصی به حافظان قرآن کریم
  • پویش این خنده را فراموش نخواهیم کرد برگزار می‌شود
  • شعار شدید روحانیون علیه علیرضا پناهیان و خنده او!
  • یک برنامه رادیویی مرا به زندگی برگرداند
  • راهپیمایی بانوان ساوجبلاغی در حمایت از مجریان طرح نور
  • زندگی سخت است اما مدیرعاملی سخت‌تر!
  • فراخوان نخستین سالانه تبادل عکس ایران
  • انسان‌ها سوگیری یادگیری ماشینی را بیشتر از سوگیری خود تشخیص می‌دهند
  • خاطرات خنده دار بهرام افشاری در برنامه مهران مدیری (فیلم)
  • سریال نون خ ترادژی زندگی هنرمند سیستانی شد